نترس
با عشق ، از بلندي ديوارها نترس
گر عاشق گلي شدي ، از خارها نترس
ابراز كن ، رازي كه در دل كرده اي نهان
ده ، صد ، هزار بار ، از تكرارها نترس
حرف دلت به مردم نا آشنا نگو
با يار آشنا از اين اقرارها نترس
از قيل و قال جهل و تعصب فرار كن
از گفت و گوي عقل ها ، افكارها نترس
با خفتگان سخن نگو از صبح عاشقي
از هاي و هوي مجلس بيدارها نترس
گر آيه اي ز عشق نازل شد به قلب تو
ابلاغ كن ، ز تهمت و انكارها نترس
در راه عشق سر فداكردن ، سعادت است
از تيرها ، از تيغ ها ، از دارها نترس